فیلترهای عمومی
دقیقا همین عنوان
جستجو در عناوین
جستجو در متن محتوا
فیلتر بر اساس سبک محتوا
نوشته‌ها
برگه‌ها
پایگاه مستندات

صلح عمری و خیاری

5/5
صلح عمری و خیاری
  • برای بحث پیرامون صلح عمری و خیاری ابتدا به بررسی معنای لغات می پردازیم، صلح در لغت: صلح در لغت به معنی سازش و آشتی و در دین اسلام به آن سفارش شده است. در اجتماع نیز صلح اعم از صلح عمری و خیاری یکی از امور سفارش شده و مورد پسند است که افراد به آن مبادرت می‌کنند. صلح در حقوق زمانی به کار می‌رود که دو نفر برای اختلافی که دارند با هم قرارداد صلح می‌بندند و از طریق آن با یکدیگر آشتی و سازش نموده و یا بابت اختلاف احتمالی که ممکن است در آینده رخ بدهد، با هم به توافق می‌رسند.

    آشنایی با مفهوم صلح در اصطلاح

    «در قانون مدنى براى صلح تعریفى نشده، بلکه در ماده ۷۵۲ به ذکر اقسام و موارد آن اکتفا شده است. لذا شارحین قانون مدنى در کتب حقوقى، هر کسى طبق‌ نظر خود، از آن تعریفى ارائه داده است و فقهاء نیز در فقه از آن تعریفى کرده‌اند که در واقع، این تعاریف هر کدام از جهتى گویا و مبیّن ماهیت صلح است.»[۱]

    فقهاء برای صلح تعاریفی ارائه کرده‌اند که این تعاریف نشانگر این است که مفهوم صلح از هدف اصلی آن، یعنی توافق و تسالم سرچشمه می­‌گیرد:

    • «صلح عقدی جایز (مباح) است که برای قطع تنازع تشریع شده است.»[۲]
    • «صلح عقدى است که براى رفع نزاع بین متخاصمین تشریع شده است.»[۳]
    • «صلح عقدی است که برای قطع تنازع تشریع شده است.»[۴]

    ایراد این تعاریف این است که:

    «اوّلاً: شامل همه­ی اقسام و موارد صلح نمى‌شود؛ زیرا شامل صلح بدوى و معاملى نیست.»[۵] با این توضیح که عقد صلح در ابتدا موضوعی برای قطع تنازع بین متخاصمین بوده است، ولی نزد امامیّه به عقد مستقلی تبدیل شده است که متوقف بر خصومت قبلی نیست، بلکه اگر ابتدائاً هم واقع گردد، به خاطر اطلاق نصوصی که دالّ بر جواز صلح است ولی مقیّد به خصومت نشده است، صحیح است؛ مانند صلح جایز بین مسلمین است، مگر اینکه حلالی را حرام یا حرامی را حلال کند یا صلح جایز بین مسلمانان است.[۶]

    «ثانیاً: موهم این معناست که صلح، تنها در جایى واقع مى‌شود که قبلاً بین متصالحین، خصومت و نزاعى باشد و حال آنکه طبق نظر فقهاى امامیّه، شرط صحّت عقد صلح، وجود خصومت قبل از آن نیست، مگر آنکه گفته شود تعریف، ناظر به اصل جعل و تشریع صلح است که براى رفع مخاصمه بوده است؛ چنانکه از ادلّه­ی آن پیدا است، نه ناظر به همه اقسام و موارد آن. ولى باید گفت تعریف هر چیزى براى بیان ماهیت آن است، نه براى تبیین منشأ پیدایش و یا آثار آن.»[۷]

  • اگر بدنبال کسب اطلاعات پیرامون مشارکت در ساخت هستید، مقاله‌ی قرارداد مشارکت در ساخت را مطالعه کنید.
  •  

     

    برای عقد صلح عمری و خیاری، حقوق­دانان نیز تعاریفی ارائه کرده­ اند که برخی از آن­ها به قرار ذیل است:

    دکتر سید حسن امامى در تعریف صلح چنین گفته است: «صلح، مصدر است و به معناى آشتى و تسالم و توافق می­باشد و اصطلاحاً عبارت از تراضى و تسالم بر امرى است؛ خواه تملیک عین باشد یا منفعت و یا اسقاط دین و یا حق و یا غیر آن.»[۸]

    برخی دیگر از حقوق­دانان، عقد صلح را این­گونه تعریف کرده­اند: «صلح، عقدى است که به موجب آن، طرفین متعاقدین، تنازع موجودى را قطع و یا از تنازع احتمالى جلوگیرى مى‌نمایند و یا به موجب آن، طرفین مزبور، معامله­ی دیگرى مى‌نمایند، بدون اینکه شرایط و احکام خاصّه­ی آن معامله، لازم الرّعایه باشد.»[۹]

    دکتر جعفرى لنگرودى، صلح را این­چنین تعریف کرده است: «صلح عبارت است از توافق براى ایجاد یا انتفاى یک یا چند اثر حقوقى، بدون اینکه بستگى به احکام خاصّه­ی عقود معیّنه داشته باشد.»[۱۰]

    دکتر مهدی شهیدی با عبارتی کوتاه در تعریف صلح می­نویسد: «صلح، عقدی است که طبق آن، دو طرف در پیدایش یا زوال یک رابطه حقوقی توافق کنند.»[۱۱]

    «با دقت در این تعاریف، روشن مى‌شود همگى از یک وادى سخن مى‌گویند و آنچه در این تعاریف در رابطه با ماهیت صلح گفته مى‌شود، این است که حقیقت صلح، عبارت از «سازش و تسالم» است. بقیّه عباراتى که در این تعاریف به کار گرفته شده، عمدتاً ناظر به موارد، اقسام و آثار صلح است، نه حقیقت صلح. بنابراین مى‌توان گفت همه­ی این تعاریف به نوبه­ی خود صحیح و معرف ماهیت صلح مى‌باشند؛ زیرا در امور اعتبارى، تعریف منطقى لازم نیست و این نوع تعاریف به عنوان تعریف شرح الاسمى مورد توجه قرار مى‌گیرند و در این حد نیز معتبر هستند. به هر حال، آنچه در رابطه با حقیقت صلح مى‌توان گفت، این است که: چنانکه گفته شد، صلح در لغت به معناى سازش کردن و آشتى و توافق است، و در اصطلاح، آن­گونه که از منابع احکام صلح در فقه استنباط مى‌شود و به همین منظور در قرآن و سنّت نیز به کار گرفته شده است، عمدتاً براى رفع اختلاف و تنازع و سازش بین متخاصمین و یا براى جلوگیرى از نزاع احتمالى تشریع شده است.»[۱۲]

    اما کاربرد صلح امروزه بسیار بیشتر از گذشته شده است و افراد با انعقاد قرارداد صلح برای امور مختلف، دامنه حقوقی این نوع قرارداد را گسترش داده اند. یکی از این موارد، قرارداد صلح عمری است.

    یکی از مهمترین آثار مترتب بر انعقاد صلح رهایی از احکام ویژه برخی از عقود از جمله بیع است با این توضیح که در عقد بیع خیار مجلس، خیار تاخیر ثمن و خیار حیوان و حق شفعه وجود دارد در حالی که اگر عقد را صلح منعقد کنیم هیچ یک از این موارد وجود نخواهد داشت.

  • گاهی برای توسعه‌ و تحقق اهداف کسب و کار، مشارکت لازم است؛ مقاله‌ی قرارداد مشارکت در کار را مطالعه کنید.!
  •  

    توضیح دو اصطلاح

    خیار در لغت به معنی انتخاب و اختیار از واژه خیّر یخیّر تخییراً گرفته شده است و در اصلاح به معنی حق فسخ بر هم زدن عقد لازم با یک اراده است یعنی فقط یک قرارداد که این حق برای وی ایجاد شده می­تواند عقد را بر هم زند و فسخ کند.

    حق شفعه آن است که تنها دو نفر شریک در یک ملک قابل تقسیم بوده و یکی از دو شریک سهم خود را به عقد بیع میفروشد شریک دیگر حق دارد با پرداخت مبلغ عقد بیع ملک را از خریدار پس بگیرد. بنابراین اگر تعداد شرکا بیش از دو نفر باشد حق شفعه وجود نخواهد داشت. و یا ملک غیر قابل تقسیم باشد حق شفعه وجود نخواهد داشت.

    تقسیم صلح به صلح خیاری (با حق فسخ) و صلح غیر خیاری

    صلح خیاری صلحی است که در آن برای مصالح حق فسخ و برهم زدن عقد صلح وجود دارد. در این نوع از صلح با توافق طرفین حق فسخ برای مدت معین (مثلاً ده سال) یا حتی عمر یکی از طرفین یا هردو آنها یا حتی شخص ثالث قرارداده می­‌شود.

    تقسیم بندی دیگر عقد صلح

    از یک منظر می­توان عقد صلح را به سه قسم تقسیم کرد:

    ۱.صلح در مقام معاملات

    یعنی بدون آنکه دعوایی یا اختلافی بین طرفین موجود باشد به جای اینکه عقد خود را در قالب اجاره، بیع، عاریه، هبه یا ابراء منعقد کنند در قالب صلح منعقد میکنند تا از آثار عقود فوق الذکر جلوگیری گردد مثلا مطابق قانون عقد عاریه جایز است اما اگر اباحه منفعت به صورت مجانی در قالب صلح صورت گیرد عقدی لازم خواهد بود

    ۲.صلح در مقام دعوا

    صلح در مقام دعاوی ممکن است در مورد رفع تنازع موجود باشد. و یا ممکن است مبنی بر جلوگیری از تنازع احتمالی آینده باشد.

    ۳.صلح تأمینی

    صلحی است که مطابق آن مصالح تعهد می­کند نفقه متصالح یا شخص دیگری را تا مدت مشخصی تأمین نماید.

    ارکان عقد صلح

    هر عقدی دارای ارکان مخصوص به خود است. منظور از رکن آن چیزی است که وجود آن برای وقوع عقد ضروری و لازم است و در صورت نبود آن عقدی هم واقع نخواهد شد. عقد صلح نیز از این قاعده مستثنی نیست.

    عقد صلح دارای ۳ رکن است:

    ۱- مٌصالح: ایجاب کننده در عقد صلح را مصالح گویند.

    ۲- مُتصالح: قبول کننده در عقد صلح را متصالح گویند.

    اینک با یک مثال فرق این دو را مشخص میکنیم: حسن باغ خود را در ازای مبلغی صلح می‌کند مالک باغ (حسن) را مصالح گویند و (علی) که مبلغ را داده متصالح نامیده می­‌شود.

    ۳- مورد صلح: می­تواند مال اعم از عین منفعت دین یا حقی مالی یا غیر مالی باشد. مثلاً فردی صاحب حق قصاص است این حق را در ازای مبلغی یا انجام کاری یا عدم انجام کاری با قاتل صلح میکنند که در این صورت امکان قصاص منتفی است.

  • اگر در مبحث صلح عمری و خیاری سوالاتی دارید، برای اطلاعات بیشتر مقاله‌ی آیا در صلح عمری سند منتقل میشود را مطالعه کنید.!
  •  

    قرارداد صلح عمری چیست؟

    در یک تقسیم­ بندی عقد صلح می تواند به دو قسم تقسیم بشود:

    صلح عُمری: عقدی که به موجب آن، شخصی حق استفاده از ملکش را برای مدت عمر خود یا عمر منتفع یا عمر شخصی دیگر منتقل می‌کند. 

    صلح رقبی: عقدی که به موجب آن، مالک انتفاع از ملکش را برای مدتی معین (مثلاً ۱۰ ماه) به منتفع منتقل می‌کند.

    البته انچه در جامعه بعنوان صلح عمری رواج دارد در حقیقت صلح به شرط عمری می‌باشد:

    مالک می‌تواند عین و منافع مال خود را به غیر صلح کند و شرط کند که حق انتفاع آن تا زمانی که زنده است متعلق به خود باشد

    مثالی برای صلح عمری ماهیت این عقد را برای خوانندگان روشن‌تر می‌کند

    علی ملک خود را با عقد صلح به احمد منتقل میکند به شرط آنکه منافع ملک تا زمانی که زنده است متعلق به انتقال دهنده (علی) باشد و بعد از فوت ملک به طور کامل در اختیار متصالح (احمد) خواهد بود.

    در صلح عمری می­توان شرط خیار برای مصالح هم کرد به این صورت که در برای مدت معینی حق فسخ برای مصالح وجود داشته باشد توصیه می­گردد افرادی که اقدام به صلح عمری می­نمایند حتماً چنین شرطی را در عقد خود قرار دهند تا در مدت مشخص شده در قرارداد در صورت پشیمانی یا عدم وفای به تعهد ذکر در صلح بتوانند عقد را فسخ کنند.

    آیا طرف متصالح می‌تواند مال را به فروش برساند؟

    از لحاظ قانونی منعی بر این امر وجود ندارد. مگر اینکه صلح عمری دارای خیار شرط باشد در این صورت مطابق ماده ۳۳ قانون ثبت مملک نبوده و امکان انتقال آن توسط متصالح وجود ندارد مگر بعد از فوت مصالح.

    برگشت مال به وراث مصالح بعد از فوت وی امکان پذیر است؟

    مال صلح شده به مصالح بازنخواهد گشت به دلیل اینکه صلح قطعی بوده و بعد از فوت مصالح به متصالح منتقل خواهد شد.

     

[۱]– حبیب ­الله طاهرى، حقوق مدنی، ج۴، صص ۵۰۴-۵۰۵.
[۲]– عقد سائغ شرّع لقطع التجاذب. (علامه حلّى، قواعد الأحکام فی معرفه الحلال و الحرام‌ (قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،‌ ۱۴۱۳ه‍ ق،‌ چاپ اول‌) ج ۲، ص ۱۷۲.)
[۳]– عقد شرع لقطع التنازع بین المتخاصمین. (همو، تذکره الفقهاء (ط- الحدیثه)، ج ۱۶، ص ۵.)
[۴]– الصلح و هو عقد شرع لقطع التّجاذب. (جعفر بن حسن نجم­الدین محقق حلّى، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام (قم: ‌مؤسسه اسماعیلیان،‌ ۱۴۰۸ه‍ ق،‌ چاپ دوم‌) ج ۲، ص ۹۹.)
[۵]– حبیب­الله طاهرى، پیشین، ج۴، صص ۵۰۴-۵۰۵.
[۶]– الأصل فی عقد الصلح أنّه موضوع لقطع التجاذب و التنازع بین المتخاصمین. قال اللّه تعالى وَ إِنِ امْرَأَهٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً. . و قال اللّه تعالى وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما .لکنّه عندنا قد صار عقدا مستقلّا بنفسه، لا یتوقّف على سبق خصومه. بل لو وقع ابتداء على عین بعوض معلوم کان کالبیع فی إفاده نقل الملک، و على منفعه کان کالإجاره، إلى غیر ذلک من أحکامه، لإطلاق النصوص بجوازه من غیر تقیید بالخصومه، کقول النبی صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: «الصلح جائز بین المسلمین إلّا صلحاً أحلّ حراماً أو حرّم حلالاً»، و قول الصادق علیه السلام: «الصلح جائز بین الناس». و الأصل فی العقود الصحّه، و للأمر بالوفاء بها ، و هذا من الجمله. (شهید ثانى، مسالک الأفهام إلى تنقیح شرائع الإسلام‌، ج ۴، ص ۲۵۹.)
[۷]– حبیب­الله طاهرى، پیشین، ص ۵۰۵.
[۸]– سید حسن امامى، حقوق مدنی، ج ۲، ص ۳۱۵.
[۹]– مصطفی عدل، حقوق مدنی (تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۴، چاپ هشتم) ص ۴۷۴.
[۱۰]– محمدجعفر جعفری لنگرودی، حقوق مدنی: رهن و صلح (تهران: انتشارات گنج دانش، ۱۳۷۰، چاپ دوم) ص ۱۳۵.
[۱۱]– مهدی شهیدی، حقوق مدنی ۶ (تهران: انشارات مجد، ۱۳۹۶، چاپ بیستم) ص ۱۲۶.
[۱۲]– حبیب­الله طاهرى، پیشین،ج۴، ص ۵۰۶.

 

به قلم همکار فرهیخته جناب آقای سید سعید حسینی  

 

- دیدگاه‌ها -

guest

8 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رهاصدر
رهاصدر
۱۴۰۰/۱۰/۱۱ ۰۷:۱۵

سلام.وقت بخیر
اگر همسر بنده با من صلح خیاری کند که بعد از فوت اختیار دارایی های ایشان با من باشد و خانواده ی پدری اش نتوانند اختیار داری کنند،و لذا بعد صلح اگر بنا به مشکلات مجبور به درخواست مهریه شدم تکلیف مهریه چه میشود. جایی شنیدم که مهریه در صلح خیاری به مشکلاتی بر میخورد.ممنونم از پاسخگویی شما دوستان عزیز

لیلا فرج زاده
لیلا فرج زاده
پاسخ به  رهاصدر
۱۴۰۰/۱۰/۱۴ ۱۵:۰۷

سلام صلح خیاری بعد از فوت مصالح هیچ مشکلی ندارد و اصلا خللی بر ان وارد نیست
اینکه ملکی به شما صلح شده و مصالح در زمان حیات فسخ نکرده مانع دخالت افراد دیگر دران ملک می باشد و نمی توانند اختیارداری کنند
این که شما در خواست مهر از ماترک مرحوم نمایید هیچ تاثثیری در این ملک ندارد و می توانید از سایر ماترک درخواست وصول و برداشت نمایید .

پریسا
پریسا
۱۴۰۱/۰۲/۳۱ ۲۰:۵۵

سلام وقت بخیر …در صلح خیاری اگر فرد تمام اموال خود را به کسی صلح کند …شرایطش چجوریه؟ باید تک به تک املاک و دارایی هاش رو سند بزنه یا یک برگه صلح نامه تنظیم میشه برای همه اموال؟ چون در صلح عمرا میگن املاکی که سند دار هستن فقط قابل انتقالن و املاک قولنامه ای یا وقفی یا لستانه ای مشمول نمیشن؟

لیلا فرج زاده
لیلا فرج زاده
پاسخ به  پریسا
۱۴۰۱/۰۳/۱۰ ۱۵:۳۶

درود
بله دقیقا دفاتر اسناد رسمی جهت تنظیم سند رسمی نیاز به مسنند رسمی دارند و هر انچه از املاک که دارای سند رسمی می باشد می تواند بموجب سند رسمی مورد انتقال و صلح قرار گیرد

فاطمه حیدری
فاطمه
۱۴۰۱/۰۸/۳۰ ۱۵:۴۶

سلام برای صلح خیاری نیاز به استعلام از جایی هم هست ؟

لیلا فرج زاده
لیلا فرج زاده
پاسخ به  فاطمه
۱۴۰۱/۰۹/۱۵ ۰۹:۲۶

درود
بله استعلام ثبت الزامی می باشد
ولیکن در خصوص استعلام دارایی باید مدارک بررسی شود

نقوی
نقوی
۱۴۰۲/۰۹/۲۵ ۱۴:۲۳

سلام
۱ – درصورتیکه متصالح قبل از مصالح فوت کند مورد مصالحه به مصالح برمیگرده و یا مال ورثه متصالح هستش
۲ – پس از فوت مصالح مورد مصالحه مستقیما جزو اموال متصالح قرار میگیره ویا بارعایت قوانین خاصی مانند رد مالیات و حضور در دفترخانه و یا دیگر موارد

لیلا فرج زاده
لیلا فرج زاده
پاسخ به  نقوی
۱۴۰۲/۱۰/۰۲ ۱۱:۰۸

درود
۱- در صورت فوت متصالح مورد صلح جز ماترک متصالح بوده و به وراث متصالح منتقل می شود و اگر مصالح حق فسخ داشته باشد می تواند راسا و شخصا به دفتر اسناد رسمی مراجعه و حق فسخ خود را اعمال نماید در غیر اینصورت مورد صلح در مالکیت وراث متصالح خواهد بود با حفظ حق مصالح جهت استفاده از منافع ملک
۲- مورد صلح به محض تنظیم سند صلح جز اموال متصالح است ولیکن مصالح بر آن حقی دارد جهت استفاده از منافع و پس از فوت مصالح این حق تابع عین ملک در مالکیت متصالح استقرار می یابد و نیاز به طی تشریفات جدید نیست و فقط ارائه گواهی فوت مصالح کفایت میکند